نشستم گوشهای از سفرهی همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفتهایت حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما دهانِ خاتم پیغمبران واشد به تحسینت تو دینِ تازهای آوردهای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت معزالمومنین خواندن مذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت برای تو توصیف شیرینت منبع
درباره این سایت